سنگر ساز بی سنگر
چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۰۹ ب.ظ
با تعدادی از دوستانش از کردستان آمدند مرخصی. وارد خانه که شدند چون مدتها بود که
علی را ندیدم رفتم تا او را در آغوش کشیده و ببوسم. نگذاشت. آرام در گوشم گفت:
مادر، این دوستان من مدتهاست که مادر و خانواده خودشان را ندیده اند. اگر شما مرا
ببوسی ممکن است دل تنگ مادرهایشان شوند!
۲-
عملیات خیبر بود علی هم راننده لودر. قرار بود لشکر در منطقه کوشک
خاکریز بزند. آتش دشمن همه رابه عقب رانده بود. علی داشت به عقب می آمد که دید پای
یکی از راننده ها زیر چرخ لودر گیر کرده. سریع به جلو برگشت تا پای او را آزاد کند
که ترکشی به سینه اش نشست. خون از سینه اش فوران می زد، اما مرتب نام امام حسین را
می برد و می گفت: حسین من آمدم!
هدیه به شهید علیجان الله یاری صلوات- شهدای
فارس
شهید علی جان الله
یاری
تولد:۱۳۴۲- روستای گاو کشک- کازرون-
فارس
شهادت:23/12/1362
۹۲/۱۲/۱۴